گزارش مستند و مصور از نمایشگاه مفاخر استان اصفهان با عنوان فرش تا عرش در شهر استانبول ترکیه
گزارش مستند و مصور از نمایشگاه مفاخر استان اصفهان با عنوان فرش تا عرش در شهر استانبول ترکیه
به همراه مقاله ای از دکتر شهاب شهیدانی پیرامون خوشنویسی و قلمکار
.........
بسم الله الرحمن الرحیم
به گزارش سایت آثار هنرمندان ایران - عزیزی هنر ، دو هفته گذشته مرکز هنری جمال رشیدری درمنطقه مرکزی شهر استانبول ترکیه در فضایی بالغ بر دوهزار متر مربع، شاهد نمایشگاهی از آثار هنرمندان ایران زمین بود. نمایشگاهی شامل یک بخش اصلی در هنر خوشنویسی کلاسیک و پنج بخش جانبی که شامل نگارگری و فیروزه کاری و فلزکاری و نقاشی روی گچ و فرش می شد. نمایشگاه از فرش تا عرش با رونمایی از مجموعه نفیس و فاخر خوشنویسی و قلمکار از شانزدهم لغایت بیست و یکم تیرماه ادامه داشت .
مراسم افتتاحیه این حرکت عظیم هنری و برون مرزی با حضور چند تن از مقامات و هنرمندان و بزرگترین مجموعهداران خوشنویسی ترکیه برگزارشد و بیش از ۱۴شبکه تلوزیونی بین المللی و ترک از قبیل ,CNN ,BBC ,TRT ,KANAL D ,AA , ON4 و بالغ بر ۲۳ خبرگزاری و روزنامه بین المللی و ترک و نیز بیش از ۱۰ خبرگزاری برتر ایرانی آن را پوشش کامل تصویری و خبری دادند.
این نمایشگاه حاصل تلاش مستمرّ سه ساله و کارگاهی اساتید و هنرمندان اصفهان و نیز تیمهای تخصصی رایزنی و فروش بخش بینالملل مجتمع آفرینشهای هنری سلام بود و توانست الگویی از یک نمایشگاه فاخر هنر ایرانی را هم در زمینه نحوه برگزاری و هم در بخش فروش با عیاری بینالمللی و تخصصی اجرا نماید و به لطف حضرت حق رونقی افزون بر یک میلیون دلار برای اقتصاد هنر این سرزمین را رقم زند.
شاید درابتدای امر این سوال در ذهن هنرمندان و مخاطبان آثار هنری شکل بگیرد که با توجه به حضور آثاری از اساتید بزرگ و با سابقه این هنر در نمایشگاهها و حراج های روز دنیا چگونه این میزان فروش رقم خورد؟! حقیقت آنکه هنر غنی ایرانی_اسلامی از یکسو یا مورد تقلید و ستایشهای مکرّر و بدون ثمره عملی و عینی قرار گرفته و یا به شکل موزهای از حیات معاصر و جهان امروز فاصله گرفتهاست. راز اصلی موفقیت نمایشگاه از فرش تا عرش بیش از هر چیزی در توجه به حلقه مفقوده هنر ایرانی_ اسلامی یعنی بازیابی به روز و احیاء هوشمندانه هنرهای نفیس ایرانی _اسلامی با تکیه بر پشتوانههای تاریخ هنر این مرز و بوم است. اگر به گذشته نه چندان دور نگاه کنیم مکتب سقاخانه (صرفنظر از چند و چون لفظ و نام آن) بازخوانی هوشمندانهای برای احیا و تولد دوباره گونهای از هنر ایرانی_ اسلامی و البته با شرایط روزگار ما شد؛ دامنه این امر فرخنده و مبارک به نقاشیخط این زبان قابل فهم و هنر شایسته احترام در روزگار ما کشیده شد. نمایشگاه از فرش تا عرش به ویژه بخش خوشنویسی آن با تکیه بر چنین رویکردهایی و حتی فراتر از آن پرداختن به دیگر جنبههای پوشیده شده، و با هدف موفقیت بیشتر و مستمرّ در چشم اندازهای آتی و تولیدات فاخر هنری در آینده رقم خورد. کلید اصلی این موفقیت: تولد کارگاههنری با تأسی از کارگاههای هنری تمدّن ایرانی_ اسلامی البته با رویکردی تازه و معاصر بود؛ در اینجا گروهی برای انجام یک رویداد هنری تأکید میکنیم رویداد هنری نه فقط یک اثر یا آثار هنری، درگیر میشوند. البته که شرط اساسی این فرایند، کار گروهی و تیمی است. در واقع هر یک از افراد گروه در کارگاه هنری تخصص خود را دارا می باشند. از پژوهش، تا تهیه بهترین مواد و مصالح و زبدهترین هنرمندان برای اجرا.
قبل از هر چیزی باید اعتراف کنیم که حلقه مفقوده هنر اسلامی در روزگار ما کمتوجهی به معنای نظری و عملی کارگاه هنری است که در گذشته به آن کارگاههای سلطنتی گفته میشد و امروزه بخش مهمی از شاهکارهای هنری جهان اسلام و ایران مدیون این کارگاه های هنری است. در ایران دوره ایلخانی، تیموری، صفوی و حتی قاجار، در چنین کارگاههایی جاودانههای هنر خوشنویسی و نگارگری و کتابآرایی خلق شده است. نظیر این امر را در جهان عربی یا در قلمرو ترکان عثمانی هم میتوان یافت. نگاهی به فهرست مشاغل موجود در این کارگاه ها و تخصص هریک ما را متوجه ارزش این امر و نیز مدیریت هنری در این کارگاه های هنری می کند. در این کارگاه ها فیالمثل تهیه و ساخت کاغذ سپس آهار و مهره زدن، جدول کشی، زرافشانی، خوشنویسی، تذهیب، تجلید و.... به تخصص جداگانه ای نیاز داشت و همه این عوامل در کنار هم تحت مدیریت هنری عالی انجام می گرفت. در کارگاه هنری مجموعه ای از هنرمندان به طور نزدیک و در کنار هم به خلق آثار می پرداختند. امروزه اگر چه بخشی از تخصصهای هنری به صورت صنعتی و مدرن پوشش داده شده اما واقعیت آنکه این موضوع باعث ایجاد فاصله در بین هنرها و هنرمندان شده است و اغلب هنرمندان با ریاضت و سختی همه امور فنی هنری را باید به دوش بکشند که ماحصل آن معایبی است که در تهیه و تدارک هریک از حلقههای فرایند تولید اثر هنری پیدا میشود و نتیجه کار هیچگاه ذوق و روان هنرمند را علیرغم تمام تلاش راضی نخواهد ساخت. بنابراین برای نخستین بار مقوله کارگاه هنری مورد بازخوانی نظری و عملی قرار گرفت در حقیقت در کارگاه هنری در معنایی که مورد نظر ماست، صرف خلق و اجرای مثلا خوشنویسی و نقاشیخط و امثالهم نبود در کارگاه هنری اولا باید شناخت درستی از پدیدههای هنری گذشته داشت و ثانیا به طریق مطمئنی میراث گذشته را بازخوانی و اجرای دوبارهای کرد. این اجرا هم در سطح عوام و هم خواص می باشد در حقیقت خروجی کار باید برای ذهن و دل و چشم مخاطب شرقی آشنا و تازه و برای مخاطب غیر آشنا هیجان انگیز باشد.
...........
قبل از هر توضیح بیشتری، مطالعه پژوهش زیر از دکتر شهاب شهیدانی در مورد بخش خوشنویسی و قلمکار که بخش اصلی این نمایشگاه بود خالی از لطف نیست:
...........
خوشنویسی و قلمکار؛ از فرش تا عرش
اگر پرسند روش کار چیتسازی چند احکام هست؟ بگو دوازده احکام هست، اول، آنکه هر صباح که برخیزد از علم شریعت و طریقت و حقیقت باخبر باشد؛ تا اسم استادی بر او مسلم باشد....(رساله فتوّتنامه چیتسازان)
...........
تاریخچه:
قلمکاری یا چیتسازی به پارچههایی گفته میشود که با استفاده از نقاشی و قالب و مهر بر روی آن، تهیه میشود. قلمکاری را چیتسازی یا چیتگری و قلمکارساز را نیز چیتساز گفتهاند. هنر قلمکاری یا چیتسازی از گذشتههای باستان در شرق و ازجمله ایران، ترکیه و هند رواج داشت؛ در ایران، گذشته از آثار کهن و باستانی، شواهدی از هنر منقوش کردن و نقوش چاپی برای بافتههای پنبهای، کتانی و ابریشمی در قرون نخستین اسلامی وجود دارد اما این هنر از دوره مغولان روند رو بهرشدی یافت و سپس در عصر صفویان به اوج رسید و از همین دوره به تقریب شیوه قالبزنی برروی پارچه قلمکار رایج شد که در کنار نقاشی برروی پارچه انجام میگرفت و منجر به سرعت بیشتری در تولید پارچههای قلمکار شد. استفاده از قالبهای قلمکار، حرفهای را نیز بهنام قالبتراشی بهوجود آورد که کاری سخت ظریف و پُرمشقّت بود. اصولاً فرایند تولید پاچه قلمکار از ابتدا تا انتها امری پیچیده و ظریفی بود که مهارت در ساخت رنگهای طبیعی، بهینهسازی پارچه، ذوق و سلیقه قالبتراش و قالبکوب را شامل میگردید. رنگهای بهکار رفته در قلمکاری بسته به جنس و نوع سفارش در همه حال گیاهی بود. رونق این هنر در عصر صفویان به ویژه در اصفهان سیّاحان اروپایی را به تحسین و تعجب واداشته بود. این هنر در عصر صفوی هم به شکل پارچههای گرانقیمت جهت شاه و اشراف و هم در نوع کاربرد عمومی رواج یافت. پس از صفویه، زوال تدریجی هنر قلمکاری آغاز شد و اگرچه همچنان تا نیمه عصر قاجار( سده نوزدهم میلادی) رواج داشت پس از آن بهواسطه رواج پارچههای اروپایی ارزان و بیکیفیت این هنر رو به انحطاط رفت. در دورهای از اواسط دهه 1960م در اصفهان حرکتی برای احیاء هنر قلمکار آغاز گردید که تا حدودی موفق بود اگرچه دوامی نیافت. با وجود آنکه این هنر زیبا در شهرهای مختلف ایران بهکار گرفته میشد اما علیرغم افت و خیز هنر قلمکاری در دورههای مختلف تاریخی، قلمکار اصفهان همواره از نفاست و اعتبار بالایی برخوردار بودهاست و این شهر هیچ گاه از هنر قلمکار خالی نشد.
...........
نقوش قلمکار:
از قدیم چاپ روی پارچه (باسمه) با دو عنصر نقش و خط همراه بود. انواعی از نقوش گیاهی و اسلیمی همچون ترنج، گل و بوته، سرو، ... و حیوانی و شکارگاهی نظیر آهو، طاووس و شیر،... وقایع و رخدادها و نمادهای مذهبی به خصوص وقایع کربلا (که زمینهای برای مراسم پرده خوانی و تعزیه در نقاشی مکتب قهوهخانهای ایران شد)، شمایل ائمّه اطهار(ع) و داستانهای حماسی شاهنامه، داستانهای بزمی و عاشقانه همچون لیلی و مجنون، یوسف و زلیخا، خسرو و شیرین یا تصاویر تخیّلی از شمایل بزرگان علم و ادب همچون خیّام، حافظ و ابنسینا که توسط نقاش با قلممو بر روی پارچه آفریده میشد. در مورد اصفهان بناهایی چون عالیقاپو، پلخواجو، سی و سه پل نیز از جمله نقوش و تصاویر پارچههای قلمکار بودند. نقوش قلمکاری در ایران البته با دیگر نقوش در قالی و معماری قرابت دارد و تکرار خطوط و نقوش در هنر قلمکاری همچون هنر آیهنگاری و قاببندی در کتیبهها و نقوشِ معماری اسلامی است. بیش از 200 نوع نقش قالبی مورد استفاده قلمکاران بوده است، از این رو پارچههای قلمکار را میتوان در شمار بومهای سنتی نیز بهشمار آورد.
این پارچهها به لحاظ معانی نقوش و رنگهایی که روی آنها چاپ میشد، جلوهای از عرش را تداعی میکرد و از سوی دیگر حضور آنها در حیات مادی ایرانیان نیز ملموس بوده و از آن بهعنوان سفره، سجاده، پرده، خیمه، لباس، کیف، رومیزی و تزیین دکوراسیون تا به امروز استفاده میشود. پارچههایی چون کرباس،کتان، متقال و حریر از پارچههایی بودند که قلمکار و قلمکارسازی روی آنها انجام میشد اما امروز از پارچههای پنبهای، ابریشم مصنوعی و حتی چلوار، تترون و امثالهم استفاده میشود.
خوشنویسی در قلمکار:
وجه مهم دیگر پارچههای قلمکار، کتیبههایی بود که بر آنها نقش میبست، بیشتر آنها به خط نستعلیق بود که همخوانی زیبایی با نقوش قلمکار داشت. کتیبهها عمدتاً در حاشیه قرار داشتند و بهصورت تکرار، با مضامین عاشورایی و اشعاری از شاعر بزرگ مرثیهسرا، محتشمکاشانی(۹۰۵ - ۹۹۶ ه.ق/1500-1588م ) و بنا به دیگر خصوصیات طرح و کاربرد پارچه، ابیاتی از سایر شعرای بزرگ ایران و یا در نوع پارچههای قلمکار سُفره، ابیاتی در مدح پروردگار و شکر نعمتهای او نوشته میشد. همچنین از خطوط نسخ و کوفی نیز به درجهای کمتر در کتیبههای قلمکار استفاده شدهاست.
در قلمکاری، نقوش از ظرافت وتنوّع بیشری نسبت به خطوط برخورداراست و در حقیقت داستان خوشنویسی بر روی پارچه قلمکار در برابر نقوش فراوان و تزئینی ناتمام ماند و محدودیتهای خاص در تجربهاندوزی جهت آمادهسازی پارچه بهمثابه اسبابی از کتابت و خوشنویسی و نیز مطابقت با پدیدههای بعدی همچون نقاشیخط به غفلت رفت.
وسوسه خوشنویسان، همواره نگارش زیبا بر روی هر زمینه و بستری، بهمثابه شیئی چون کاغذ است؛ اینکه جهان چون صفحه و سفرهای قلمکار، گشوده شده و آماده برای خوشنویسی باشد وسوسه هنرمندانه خوشنویس است. این تخیّل نابِ خوشنویسان گاه در نوع خوشنویسی بر برگ درخت یا اشیاء غیر متعارف به گونه تفنّنی جلوه مینمود اما تکافوی دست و ذهن خلّاق و پیوسته در حال نوشتن خوشنویس را نمیداد. در سطوح و بسترهای دیگری چون سنگ، گچ، فلز یا قالی، اجرای خوشنویسی بر عهده حجّار و گچکار، قلمزن یا بافنده بود و در همه این احوال خوشنویس پس از نوشتن اثر، نظارهگر و چشم انتظار دستان هنرمندان دیگر در فرایند اتمام کارش بود. دلهرهای پیوسته بر ذهن و دل خوشنویس که امیدوار باشد همچون عیار خط، اجرا نیز در نهایت استادی باشد...ماحصل کار شیئی سنگین و گاه دست نیافتنی و غیر قابل لمس بود که عمدتاً در قالب کتیبهها جلوه مینمود. نگارش مستقیم بر روی پارچه در نزد خوشنویسان ناشناخته نبود که برخی از خطوط در قالب طوماری بر پارچههای کمعرض مشتمل بر آیات قرانی، ادعیه و اشعار؛ غالباً با قلم کتابت یا مشقی، خوشنویسی میشد. این امر مستلزم زیرسازی پارچه جهت نوشتن بود و اگرچه با احتساب حجم بالای خوشنویسی بر صفحات کاغذین، خود نوعی تفنّن بود اما هیچگاه کاربرد عمومی نیافت. در سطوح دیگر از جمله در بومهای سنّتی برای نگارگری و پاپیه ماشه، غالباً با استفاده از زیرسازی موادی چون روغن کمان همراه بود که نوشتن خطوط را با قلم موی نقاشی میسّر میکرد.
با این وجود بهنظر میرسید که آرزوی خوشنویسی کردن بر زمینه پارچه و بوم بهگونهای که دست و اراده خوشنویس مستقیم و بیواسطه درگیر باشد، بیشتر از مواد و مصالح دیگر (جز از کاغذ) بود. ارتباط بصری با پارچه، وسوسه در دست گرفتن و لمس آن در حالی که مزیّن به خط و نقش باشد، کاربرد عمومی آن همراه با استفادههای مذهبی و معنوی و حضور آیات قرآنی، پارچههای قلمکار را از زمین فرش تا آسمان عرش قابل استفاده هنرمند مینمود؛
بوم نقاشی برآمده از غرب، لوح سفید و نامفهومی است که هویّت خود را تازه در دستان هنرمند مییافت اما بوم قلمکار، با رنگآمیزهای ترنج، حاشیه و لچک، هویّت از پیش تعریف شدهای دارد که با معیارهای زیبا شناختی خوشنویسی سنخیّت داشته و مقدمات لازم را برای خلق اثری متعالی فراهم میکرد.
جهان کنونی بهویژه در حوزه خاورمیانه، درحال بازاندیشی و بازخوانی دوره تمام یا ناتمام مدرن خود است. آنچه از میراث غنی گذشته برجای مانده، مادامی که در فرایندی تلفیقی با مقتضیات عصر مدرن قرار نگیرد امکان حیات را از خود سلب میکند. هنر ناب و برگرفته از تاریخ خاورمیانه در هر کجایی از این جغرافیا عرض اندام کند باید بر پایههای درست خود و در ارتباط با آنچه از پیوستگی فرهنگی خاورمیانه برآمده باشد، رقم خورد. در حوزه خوشنویسی فرقی ندارد جهان ایران، سپهر عربی یا قلمرو ترک؛ همگی در امتزاجی به هم پیوسته و آگاه از یکدیگراند اما کشف و بازنمود تازه این میراث غنی با مواد و مصالحی که بوی جغرافیا و هویت خاورمیانه را بدهد دستکم در جهان امروز که سیطره سنگین و ستبر هنر غربی برای هویتهای هنری دیگر بهسختی جا باز میکند، رسالتی آگاهانه و امیدوار کننده است. باید پذیرفت که هر گونه خلّاقیت در این روند بسیار دشوار و خطرناک است. اگر چه در فرصتها و فضاهای پیشآمده در قلمروی چون ایران بخشی از حق هنر خاورمیانه بازپس گرفته شده اما حفظ و ارائه ارزشهای بصری خوشنویسی اسلامی این مهمترین هنر مسلمانان، با سنّت پویای نهفته در آن، با استفاده از مواد و مصالح جدید، محتاج دقت، پشتکاری و صبوری بیشتری است و این امر تلاش دستهجمعی هنرمندان و اندیشمندان و حامیان دولتی و خصوصی در خاورمیانه را میطلبد. حلقه مفقودهای از تلاقی و تکامل مولّفههای سنّت و عناصر مدرن و سرآغازی برای وسوسههای دیگر در راستای امکان اجرای خوشنویسی و نقاشیخط با مواد و مصالحی از جنس تاریخ و فرهنگ خود خوشنویسی در این میان است که باید کشف و بهکار گرفته شود. این امر، باید فعلی اندیشیده شده باشد و هنرمند خوشنویس مدام در رفت و آمد هوشمندانهای بین عناصر مادی و معنوی حال و گذشته قرار گیرد تا عطر طراوت و تازگی آثارش همه جا را پُر کند...
راه رفته:
در قاموس خوشنویسی، عزلت و انزوا پذیرفتنی و گاه از جنس ضرورت است اما این امر با برخی مقتضیات دنیای کنونی ظاهراً همخوانی ندارد اما چنان نیست که هنرمندان رشد یافته در سنّت، خود را هر روزه گرفتار هجمههای نمایشگاه یا ارائه اثر کنند. درنگی طولانی و اندیشیده شده لازم است تا ایدهها و راههای تازه کشف شده را به ثبات و پختگی برساند از این رو هنرمندان این آثار، طی چند سال کار مداوم و آزمون و خطای مکرّر در زمینه شناخت و کاربرد مواد و مصالح بوم سنتی، راههای لازم در باره میزان تراکم، کیفیت، رنگ، زیرسازی، انتخاب و چاپ نقوش و سایر عناصر مهم در بوم سازی سنّتی پارچه را طی کردند. انتخاب پارچه، عنصری که مورد توجه عام و خاص است، هوشمندانه بود؛ چنین چیزی امکان تلاقی نگاه عام و خاص و کاربری آثار خلق شده را در تمام سطوح جامعه فراهم میکند؛ خصوصاً که این پارچه از جنس قلمکار است. از سوی دیگر مواد و مصالح خوشنویسی نیز تلفیقی از عناصر سنّتی و مدرن را موجب شد. بوم قلمکار، قلم کتیبه و مرکب مخصوص و ساخته شده، همگی در یک تجربه آهسته و پیوسته بدون آنکه از ظرافتهای خوشنویسی فاصله آشکاری بگیرد، آماده شد. این بوم تازه هم هویّت داشت و هم آرزوی دست نیافتنی خوشنویس برای بداههنویسی در قلم نستعلیق و ثلث، اجرای کشیده و مدّات تا حد دانگ کتیبه و انجام قالبی مهیّج بهنام سیاه مشق را بر روی جنس پارچه فراهم مینمود. آمیزهای از ابزاری اندیشیده شده و به تکامل رسیده و ذهن متمرکز و دستان پُر قدرت خوشنویس، مرکبهای باثبات سنتی که برخی از آنها در فرایندی چند ساله به تأیید و اطمینان رسید همراه با مرکب و مواد و مدیومهای مدرن.
در باب کتیبه نویسی
"اجلّ قلمک نورهکم انورالله عزوجل (قلم خود را جلّی کن تا همچو نور خدای عزّوجل روشن باشد)" ( رساله رسم الخط، مجنون رفیقی هروی)
کتیبه نویسی اسلامی همچون خود خوشنویسی ریشه در قرآن دارد و از ظرفیتهای متعالی کلام خدا ناشی میشود. کتیبهنویسی محل وصال حماسهنویسی قلم و شکوه معنوی قرآن است؛ کتابی که علیرغم باطن تودرتو و رمز گونهاش به آشکارترین بیان برای تمام عالمیان نازل شده است. رسالت کتیبهنویسی در اقلام شناخته شده، اعلان عمومی و آشکارگی کلام خدا در معماری و سایر اشیا و لوازم ضروری بود. بهنظر میرسد که اقلام خوشنویسی اسلامی از همان آغاز برای وضوح، تصریح و عظمت بخشی به آیات نورانی کلام خدا بهکار میرفت و این امر در کتیبهنویسی تأثیر بسزایی داشت. کلام خدا قرار نبود که صورتی از سحر و اوراد و طلسمی باشد که فقط برای خواص و دور از چشم بهصورت پنهانی خوانده شود. چنین ویژگی قرآن، مستقیماً در خوشنویسی از اقلام جلّی تا کتیبهنویسی موثر واقع شد. اقلام کوفی،محقق، ریحان، ثلث و نستعلیق همگی از این خصیصه عظیم بهره مندند.
عبدالکریم سمعانی(قرن ششم هجری/ دهم میلادی) از قول حکمای عربِ صدر اسلام آورده است: پسندیده است که کاتب خط را درشت و کلفت بنویسد و از خط ریز بپرهیزد زیرا بهترین خط ، خط درشت و واضح است. در زبان فارسی از قدیمی ترین منابعی که در باب کتیبه و کتیبه نگاری در دست است" تحفه المحبین "اثر یعقوب ابن سراج شیرازی است که در سال 858ق/1454م تالیف نمود. در این رساله صریحاً از ادوات و اسباب کتیبه نویسی سخن رانده شده است : قلم کتابه را چهار شق است ( چهار فاق ) و بعینه سر آن مشابه دندانه شانه است و پهنتر از قامت آن و در حال کتابت(خوشنویس) ناچار است از آنکه به پاره ای سالو (نمد) پیچند و سالو بر سر قلم به ابریشم محکم کنند تا کاغذ کتابه در زیر قلم پاره نشود و به آسانی توان نوشت...
در عرف خوشنویسان، قلم کتیبه به قلمی که بلافاصله پس از قلم جلّی (تقریبا 1.5 سانت و اغلب 2 سانت به بالا) شروع و تا هر اندازهای که خوشنویس قادر به اجرای آن باشد،گفته میشود. این قلم هم قابل اطلاق به خوشنویسی در اوراق و صفحات بزرگ(نظیر مجموعه حاضر) و هم ناظر به کتیبهنویسی در نوع معماری آن میباشد. برخلاف اجرای خطوط از قلم غبار تا جلّی، خوشنویس در مقام کتیبهنویسی باید از حافظه قوی خود در اجرای حروف یاری جوید در حالیکه در دانگ پایینتر حرکت و ظرفیت دست خوشنویس وی را بیشتر یاری میدهد و اجرا تحت ضابطه و قانونمندی بیشتری قرار دارد، در کتیبهنویسی حفظ این اصول و قواعد که در دانگ پایین راحت الاجراتر است بسیار مشکل میگردد و لذا کتیبهنویس باید از هوش و حواس و خاطر جمعی بسیاری برخوردار گردد تا بتواند زیباییهای خوشنویسی در دانگ پایین را در کتیبهنویسی پیاده نماید. مهارت واقعی نه تظاهری در کتیبهنویسی، شناخت صحیح و اجرای درست مفردات، ترکیب مناسب،کادربندی و دانگ انتخابی قلم همگی از معیارهای لازم در امر کتیبهنویسی است. در واقع آنچه در یک کتیبه، گاه ساده بهچشم میآید ماحصل درک دشواریها و پیچیدگیهای فنّی خوشنویسی، استفاده از رنگهای متناسب و مخصوصاً حُسن ترکیب است. در کتیبهنویسی از نوع استادانه، تلاش برای ارائه زیبایی اثر در اوج است و بیشک همه اینها در بستری از معنویت و فرهنگ اسلامی و توجه وافر به خوشنویسی میروید. کتیبهنویسی نیاز به مهارت وتمرکز فوق العادهای دارد و لذا کتیبهنویس با چشمانی کاملاً باز باید هنرنمایی کند و ابتدا، میانه و انتهای اثر در ذهن و انگشتان وی جاری باشد. ضرورت بازخوانی کتیبهنویسی این میراث عظیم در اقلام مختلف نستعلیق و ثلث با تلفیق عناصر و شیوههای اجرای قدیم و جدید از ویژگیهای آثار نفیس ارائه شده در این مجموعه است.
...........
جادوی نستعلیق در آثار استاد امید گنجعلی:
ظرافت نستعلیق در خوشنویسی اسلامی بینیاز از تعریف است و این قلم جایگاه بیمانندی در هنر ایران اسلامی دارد. در گذشته استفاده از قلم نستعلیق در کتیبه، عمدتاً کاربردی معماریگونه داشت اما به تدریج و بهخصوص در تحوّلات چند دهه اخیر به عرصه کاغذ و بوم نیز کشیده شد با این وجود عرصههای دیگر قلم کتیبهنویسی در هنرهای صناعی همچنان نامکشوف بود. پرداختن به سهم پارچه قلمکار با همنشینی قلم نستعلیق اتفاق تازه و مبارکی باید تلقی شود؛ خصوصاً اسلیمیها و نقوش پارچه قلمکار با منحنی پنهان نستعلیق در قرابت معناگونهای قرار دارد.
امید گنجعلی هنرمند نستعلیقنگار و ایده پرداز جسور این مجموعه، این ابتکار تازه را رقم زد و پس از درنگی طولانی و عزلتی حساب شده در وادی خوشنویسی و نقاشیخط و تامّل و تجربه در انواع پارچههای قلمکار، مسیر کاربردی کردن آن را همچون بستری مناسب برای خوشنویسی و نقاشیخط پیمود و کیفیت نوشتن بر پارچه و انتخاب دانگ قلم و تلفیق مواد و مصالح سنّتی و مدرن را آزمود تا آنچه فراهم گردد، راه نوینی برای هنرمندان خوشنویس تلقی شود.
...........
آثار خلق شده در قلم نستعلیق این مجموعه، در قالب قطعه نویسی،سیاه مشق و مورّبنویسی با قلم کتیبهای است. ترکیبات تازه و اتصالات نامتعارف اما ظریف در خطوط اجرا شده نستعلیق، مرکببرداری هوشمندانه، استفاده از تضاد تیره و روشنایی در روند خوشنویسی حروف، اجرای مفردات و کلمات دو حرفی در زمینه پارچه قلمکار، بهرهمندی از سیاه مشق، مناسب نویسی در ترکیب احسن و انتخاب آیات قرآن، اسماءالله و اشعار عرفانی به ویژه از حضرت مولانا، از ویژگیهای این آثار است. بداههنویسی در نستعلیق برخلاف پارهای از اقلام خوشنویسی اسلامی امری دشوار و در قالب کتیبهنویسی دشوارتر است. بخش مهمی از زیباییهای قلم نستعلیق نیازمند حضور موثر و بازتاب ظریف انگشتان خوشنویس در پیوند قلم، مرکب و بستر نوشتاری است و لذا عرصه برای قالب و کلیشه و اتودهای مکرّر تنگ است. اینجا خوشنویس بیپروا باید کاری را انجام دهد که گذشتگان در نمونههای بسیار متعالی خود با بداهه نویسی ناب انجام میدادند. دریافت و اجرای این تجربه از یاد رفته، کیفیت آثار را بهگونهای رقم میزند که با حسابگریهای خشک و تکنولوژیوار امروزه متفاوت است. شاهکار این مجموعه از نستعلیق اجرای سوره حمد، این آغازگر پُربرکت کلام خداوندی است. که خوشنویسان دورههای قبل هریک به فراخور توان و استعداد و استمداد از خداوند جمیل، اجرای این سوره را افتخاری برای خود تلقی کردهاند راز این توجه و اهمیّت در ماندگاری کلام خداوندی و کاربرد فراوان و ذکر هر روزه مومنان با این سوره مبارکه است که هنرمند را به جاودانگی و ترکیب احسن وادار میکند...
شکوه قلم ثلث در آثار استاد محسن سلیمانی:
...........
این قلم لطیف، روحانی و در عین حال پرعظمت، همچون خط کوفی از هنگام تولّد و بالیدنش کاربردهای بسیار متنوّعی در تاریخ خوشنویسی اسلامی از کتابت قرآن تا کتیبهنویسی و هنرهای صناعی یافت. با وجود آنکه قلم ثلث، محقق و ریحانی از حیث کثرت، شیوه و تنوّع به فراوانی خط کوفی نرسید اما هر جا که این قلم بهکار رفت، احساس ستایش و احترام قلبی مخاطب را برمیانگیخت که اشارتی به عظمت قرآن و روایات دینی بود، قلم ثلث، خواه زمانی که فارغ از اِعراب گذاری و یا هنگامی که با ِاعراب همراه باشد، چیزی از عظمتاش کاسته نمیشود. مفردات و ترکیبات قلم ثلث چنانکه در مجموعه حاضر نیز بهچشم میآید وجهی مسلّم و قاطع از لسان قرآن است که در نهایت وضوح و بیشک و ریب، با لحنی حماسی و مقتدرانه از حقیقت کلام خداوندی خبر میدهد؛ نزول و صعود قدسی حروف در ثلث که از محتوای کلامالله ناشی میگردد با شأن نزولی آیات قرآن و صعود کلمات طیّبه به آسمان برابری میکند؛ گویی این واژهها برای فهم بشر نازل شده و سپس در مسیر تعالی وی عروج میکند، از آنرو حتی نقوش و عناصر تزئینی دراین راستا مغلوب جلوههای بصری ثلث میشوند و هیچگاه از جهت بزرگی و عظمت نمیتوانند بر آن پیشی گیرند. تناسب فرم و فیگور نوشتهها و همسنخی ظاهر نوشتهها با محتوی و باطن، از جمله ویژگی های قلم ثلث در آثار ارائه شده است. با آنکه حوزههای مهم جهان اسلام در قلم ثلث رقابت فشردهای داشتند نهایتاً این خوشنویسان جهان عرب و ترک بودند که اعتلاء این قلم را باعث شدند. با اینحال روند مضاعف و پیوسته ترکیب و کلیشهنویسی در کتیبههای ثلث، بداهه نویسیهای گذشتگان را در ثلث نویسی به بوته فراموشی سپرد. ضرورت توجه و احیای مجدّد برخی از مولّفههای ثلثنویسی در حوزههای مختلف جهان اسلام با رویکردهای نوین در عرصه نقاشیخط، مواد و مصالح جدید و بر بستر بوم سنّتی همچنان راه تازهای است که فراروی همگان قرار دارد؛ با وجود آنکه در خط ثلث ترکیبات متنوّع و نامحدودی وجود دارد اما شیوهها و سبکهای قدیم و جدید ثلث در جغرافیای جهان اسلام همچنان نیازمند بازخوانی است. از چگونگی نقطهگذاری و سنجش میزانالحروف تا نوع اجرا، ترکیب، مرکببرداری، خلوت و جلوت نویسی و یا آداب قطعه و سیاهمشقنویسی در ثلث. اصرار بر یکگونهنویسی و طرد یا بیاعتنایی و حتی غفلت از شیوههای دیگر خوشنویسی در قلم ثلث، ما را از جاذبههای متنوّع این میراث عظیم، مشترک و همگانی جهان اسلام بیبهره میکند. از این رو برخی تفاوتها در آثار ثلث یا ثلث ریحانی این مجموعه با شیوهها و مولّفههای شناخته شده موجود بهچشم میآید که در جای خود نوعی انتخاب آگاهانه و هوشمندانه بوده است. در آثار محسن سلیمانی، ثلث، ریحان و محقق با روشهای دیگری چون فیالبداههنویسی، استفاده از تلفیق شیوه ثلث ایرانی، عربی و ترکی، بهچشم میآید. این راهنرفته در تجربه نخست خود با جسارت اما تفکّری عمیق همراه بود تا ضمن آنکه اثر خلق شده از معیارهای متعارف ثلثنویسی خارج نشود در تلفیق مواد و مصالح سنّتی و مدرن انواع دیگری از ثلث نویسی را نیز بهوجود آورد. در هر حال شیوههای ثلثنویسی ترک و یا ایرانی بهنحو محتاطانه و آرامی در این آثار بهکار گرفته شد. مورّب نویسی و درهمنویسی برخی آثار در خلوت و جلوتی شدید و با ترکیب بسیار فشرده و درهم و تودرتو همچون بافتههای فرش آفریده شد...؛
...........
خط ثلث در قالب کتیبه صلابت و استحکام داشته و خیلی رشید و رعناست در ثلث ترکیبی و لوحهنویسی اساس بر چینش و ترتیب زیبای حروف است و مستلزم آناست که حروف در یک جا مجتمع نشده و در جای دیگر بهصورت خالی و سبک خود را نشان دهند و نکویی ترتیب حروف در این نوع ثلث آناست که کلمات و حروف و نقطهها در جاهایی که لازم است بهکار گرفته شوند برخی از لوحهنویسیهای این مجموعه با توجه به چنین ظرفیتی در قلم ثلث پدیدار شدهاست. قلم ثلث کاملاً هندسی و نظام یافته است؛ مخصوصاً در کتیبهنگاری که مستلزم چیدمان بجا و هندسی حروف و جملات است. تلاش شده تا در آثار خلق شده به قلم ثلث، این ویژگی ها نیز رعایت شود چه از نوع ترکیبی یا هندسی و نیز بداهه نویسی که شیوهای متروک شده است. بیشک جاذبه گرافیکی و بصری قلم ثلث و تناسب آن در جایگیری در کادرها و اندازههای مختلف و قدرت انبساط و انقباض آن در ترکیب، خوشنویس این مجموعه را در آثار دیگرش یاری رسانده است و از این رو تنوّع مثال زدنی در این آثار رائه شده وجود دارد. موسیقی پنهان در کتیبهنویسی ثلث محسن سلیمانی با اجراهای مختلف و ترکیبات چشمنواز آن با ریتم و سلیقه و ترکیببندی مناسب خوشنویس و با اقلام ثلث و ریحانی و نزدیک به محقق تغییر میکند و لذّت بصری فوقالعاده ای به مخاطب میبخشد...
...........
سخن آخر؛ حامیان هنر:
از گذشته های دور حامیان هنر در خاورمیانه غالباً در راستای پاسداشت انواع مختلفی از هنر دینی و کلام الله، معماری و ادبیات عرفانی و آفریدههایی که گاه جنبه کاربردی و تزئینی در زندگی عمومی مردم داشتند، فعالیت میکردند. هنر مدرن اگرچه در پیچ و تاب نگارخانهها و گالریها و کلکسیونرهای مختلف رشد و نموّ یافت، هنوز ضرورت سایه حامیان هنر که آگاهانه مجموعهای را گرد همآورند که هنر متعالی اسلامی را تعریف کند و ضمن تعامل با هنر معاصر وجوه تاریخی و معنوی گذشته را نیز دارا باشد احساس میشود. حامیان چنین هنری(از جمله در قلمرو خوشنویسی) همواره به چیزی میاندیشند که در زندگی عام و خاص مورد استفاده قرار گیرد و در این مجموعه، انتخاب پارچه قلمکار و هنر خوشنویسی با هویّت معنوی ناب و قابل پذیرش در همین راستاست. حامیان جدید هنر خوشنویسی نباید تنها به یُمن دارایی و توانایی در انجام کار شناخته شوند بلکه نوع حمایت آنها از این هنر باید آگاهانه و مبتنی بر قواعد و جوهره هنر اسلامی در جهان معاصر باشد. این سخن البته به منزله تقابل و مخالفت با هر نوع هنر دیگر نیست بلکه در راستای توجه و اهمیّت ذات غنی و تمام نشدنی خوشنویسی اسلامی است. با وجود آنکه اغلب آثار در حوزه وسیع خوشنویسی مورد احترام و حمایت قرار میگیرند اما عیار اغلب آنها تفاوتهای چشمگیری دارد و گاه برای مخاطب جان آگاه به هنر خوشنویسی مایه تعجب و دلزدگی است. در این خصوص تحوّلات شتاب آلود نقاشیخط مویّد مطلب است. در چنین اوضاعی وظیفه اصلی حامیان هنر حمایت بدون تعصّب از گونههای به کمال رسیده و منسجم خوشنویسی است که در فرایندی اندیشیده شده در هر قلمرو مکانی خواه در خوشنویسی سنتی یا نقاشیخط آفریده شدهاست. فراتر از این، پیش بینی و آیندهنگری در خصوص آثاری است که همچون کودکی پاک در حال تولّد و بالیدن است. این امر با آگاهی و شهود واقعی حامیان هنر معنا می یابد که نبض حیات هنری را نه با فرصت طلبی که با جان و روانی آگاه و زلال دریابند...
...........
با عنایت به نوشته های فوق در توضیح آثار خلق شده و توجه پژوهشی در باب اهمیت این رویداد منحصر به فرد، باید خاطر نشان کرد زیارت آیات و متون آسمانی و اسماء الله که در مجموعه از فرش تا عرش نگاشته شده، از نزدیک لطف و شوری مضاعف دارد. انشاالله بخش خوشنویسی مجموعه فوق با رونمایی و ارایه آثاری جدید و منحصر به فرد از بیستم لغایت سی ام مردادماه سال جاری جهت بازدید و خرید متخصصان و علاقه مندان عزیز هموطن در گالری فرهنگسرای نیاوران تهران به نمایش در خواهد آمد.
......
......
......
......
......
- ۹۴/۰۴/۳۱